قبلن از هرچی لباس مارک بود بدم می‌اومد.

اول قرار نبود برم، اون ثانیه‌های آخر که خاله و شوهرخاله گفتن حالا می‌اومدی، پاشدم. یه بلیز مشکی قدیمی داشتم، فکر کنم دو سالش شده، با یه شلوار کتون مشکی. گفتم بذار اگه می‌خوام ناراحتیم رو بروز بدم هم تو لباسم بروز بدمش نه تو کارام.

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها